حمله شدیدالحن اصولگرای معروف به آرا باطله: مربوط به پوچ صفتان است که به تشییع و درمان نیاز دارند!
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۳۵۴۵۶
فعال سیاسی اصولگرا گفت: درباره انتخاباتی هم که در پیش است، نوید بخش موفقیت دولت در حل بخشی از مشکلات مردم و به ثمر نشستن برنامه ها و تغییر مثبت شاخص های رفاه و معیشت است که در نتیجه موفقیت دور دوم دولت آقای رئیسی را تضمین می کند
«آراء باطله» یکی از مهمترین چالش ها در چند انتخابات اخیر بوده است، با این وجود برخی همچنان اصرار بر انکار این موضوع دارند، آنچنان که حمیدرضا ترقی، عضو حزب موتلفه و از حامیان دولت رئیسی با ادبیاتی متفاوت می گوید؛«آراء باطله مربوط به پوچ صفتانی است که در وادیِ حیرت، مجازی و عدم درک فضای حقیقی افتاده و زیپ ذهن خود را به روی شنیدن حقیقت بسته اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی از او درباره پایین بودن مشارکت و ضرورت جذب ۶۰ درصدی که رأی نداده اند، می پرسیم به سبک حامیان دولت مشارکت در انتخابات ۱۱ اسفند را مطلوب می داند.
در ادامه گفتگوی حمیدرضا ترقی چهره سیاسی اصولگرا و از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه را می خوانید؛
*****
*آقای ترقی! در سالی که گذشت ماراتن سیاسی انتخابات را داشتیم و سال ۱۴۰۳ هم فضای کشور به تدریج درگیر انتخابات ریاست جمهوری می شود، تحلیل شما از انتخاباتی که رفت و انتخاباتی که پیش روست، چیست؟
انتخاباتی که رفت، پیروزی ملت بر کمپین تحریم انتخابات و عبور از لیستی، به گزینشی رأی دادن با گرایش به فساد ستیزی و استکبار ستیزی و عدالت خواهی و مشارکت قابل قبول مردم، احزاب و تشکلهای فرهنگی - اجتماعی و تسهیل گریِ بی سابقه دولت و صدا و سیما بود.
درباره انتخاباتی هم که در پیش است، نوید بخش موفقیت دولت در حل بخشی از مشکلات مردم و به ثمر نشستن برنامه ها و تغییر مثبت شاخص های رفاه و معیشت است که در نتیجه موفقیت دور دوم دولت آقای رئیسی را تضمین می کند.
رفتار پدرخواندگی در برخی ائتلاف های اصولگرا موجب انشقاق شده استدر چند انتخابات اخیر با زایش هایی در اردوگاه های سیاسی سنتی روبرو بودیم، خصوصا در جریان اصولگرا مشخصا در انتخابات اخیر چند لیسته شدن و کنار زدن ائتلاف های سیاسی اصلی را از سوی خرده تشکل ها را شاهد بودیم، این زایش ها را نتیجه چه چیزی می دانید؟
زایش های درون اصولگرایان و به تعبیر بهتر رویش های جدید ناشی از روحیه تحولگرایی در این جریان است و اگر نبود دغدغه افزایش مشارکت، یقینا مانع تعدد لیست ها می شد. البته، تحول خواهی، تغییر طلبی و و مردمی شدن سیاست دراین تغییر آرایش انتخاباتی تاثیر داشت و رفتار پدرخواندگی در بعضی ائتلاف ها موجب پدید آمدن این شرایط شد.
سردرگمیِ بدنه رأی اصولگرایان موقتی است!*از دیدگاه شما آیا این انشقاق در اردوگاه های سیاسی اصلی بدنه رأی ها و افکارعمومی مرتبط با این جریانات سیاسی را سردرگم نخواهد کرد؟
به نظر می رسد تکثر پدید آمده مدیریت شده بود و لازم بود سازمان رأی نیز نوسازی شود ولی سردرگمی موقتی است.
*چقدر بی لیدر بودن جریانات سیاسی را دلیل چنین فضایی می دانید؟
لیدرها، مدتهاست نقش خود را به خرد جمعی داده اند ولی ضعف تشکیلات محوری در مقابل تکلیف محوریِ بدنه رای جریان اصولگرایی محسوس است.
آراء باطله متعلق به پوچ صفتان است!*مشارکت ۴۱ درصدی و عدم مشارکت ۶۰ درصدی از نگاه بسیاری از تحلیلگران یک زنگ خطر جدی است، برای به صحنه آوردن آن ۶۰ درصد چه پیش زمینه هایی لازم است؟
مشارکت را اگر برمبنای واجدین شرایط انتخابات مجلس محاسبه کنیم ،نه ریاست جمهوری، که موجب کسر شدن ایرانیان خارج از کشور می شود ،مشارکت به ۴۹درصد رسیده و این آغاز سیر صعودی پیدا کردن مشارکت از انتخابات قبل است، به نظر یک پیروزی است در برابر تحریم های گسترده از سوی خارج و داخل ، ولی بطور قطع باید برای جذب و جلب مشارکت ۲۵درصد باقی مانده، تلاش همه جانبه ای از سوی دولت و مجلس و تشکلهای سیاسی و فرهنگی صورت گیرد. بقیه از دهه ۶۰ جزء مخالفین بوده اند و هستند.
*در دو انتخابات اخیر «آراء باطله» نقش زیادی داشتند، پیام این آرا به حاکمیت چیست؟ به سیاسیون و احزاب چیست؟
آراء باطله مربوط به پوچ صفتانی است که در وادیِ حیرت، مجازی و عدم درک فضای حقیقی افتاده و زیپ ذهن خود را به روی شنیدن حقیقت بسته اند. در واقع اینها، تلفات جنگ نرم و ترکیبی دشمن اند که به تشییع نیاز دارند و اندکی به درمان.
*بسیاری سال ۱۴۰۳ را سالی سخت می دانند، مشخصا در حوزه اقتصادی و دیپلماسی، مهمترین چالش نظام در سال جاری از نگاه شما چیست؟
شاخصه های اقتصادی رو به بهبود است و منطقه و جهان در حال تغییر نظم گذشته است، هرچه به قله نزدیکتر می شویم به انرژی و تلاش بیشتری نیاز است.
*دولت مستقر و مجلسی که روی کار آمده چقدر توانایی و کارآمدی مقابله با این چالش ها را دارد؟
دولت مستقر تمام تلاش خود را بکار گرفته و مجلس تازه نفس و جوان هم اگر با او هم افزایی کند، مقابله با چالش های کار دشواری نیست.
نوسازی و بهینه سازی دولت در بدنه هنوز صورت نگرفته است*فکر می کنید دولت برای مقابله با این شرایط نیاز به بازسازی بدنه خود دارد؟
نوسازی و بهینه سازی دولت در بدنه و خط مقدم خدمت هنوز صورت نگرفته است. مافیاهای حوزه اقتصاد و خدمات که در برابر اراده دولت در حل مشکلات مردم مقاومت می کنند باید وادار به تحول گردند.
منبع: خرداد
کلیدواژه: انتخابات اخیر آراء باطله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۳۵۴۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افول تشکلهای دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف میکند
به گزارش خبرنگار گروه استانهای ایسکانیوز از اصفهان، افت محسوس پویایی تشکلهای دانشجویی ظرف سالهای اخیر، موضوعی است که بارها مورد اشاره تحلیلگران قرار گرفته و تلاش شده در این خصوص آسیبشناسی شود. فرید نادری دانشجوی دکتری مهندسی سازه در دانشگاه خواجه نصیر، از جمله فعالان باسابقه تشکلهای دانشجویی است که هم در دانشگاه آزاد و هم دانشگاههای دولتی، سابقه تحصیل و کنشگری دانشجویی داشته و بینش خوبی راجعبه فراز و فرود تشکلهای دانشجویی و چالشهای موجود در این حوزه دارد. وی انقطاع روند نسلسازی در تشکلها را ناشی از سیاستهای غلط مسئولان دانشگاهی و یکدستسازی تشکلها دانسته و بر لزوم حفظ استقلال این نهادها و احیای اصالت آنها تأکید دارد. این گفتوگوی تفصیلی را در ادامه میخوانید.
به عنوان سؤال نخست، چگونه وارد فضای کنشگری دانشجویی شدید و چه مسیری را پیمودید؟زمانی که من در سال ۱۳۹۴ وارد دانشگاه آزاد اصفهان شدم، اغلب دانشجویان دغدغههای سیاسی داشتند. بهخاطر همین، خود به خود من هم وارد این فضا شدم. البته، فعالیتهای سابق سیاسی در خانوادهام هم در این موضوع بیتأثیر نبود.
پس از مدتی برای اجرای برنامههای مختلف، در کنار «بسیج دانشجویی» مستقیماً با معاونت فرهنگی دانشگاه وارد همکاری شدم. این فعالیتها در نهایت زمینهساز حضورم در «تشکل سیاسی امیرالمؤمنین (ع)» که یکی از قدیمیترین تشکلهای دانشگاه آزاد در کشور بود، شد. پس از دو سال فعالیت و پیمودن سلسلهمراتب تشکیلاتی، دبیر این تشکل شدم و بعد از یک سال نیز در «شورای مرکزی اتحادیه تشکلهای اسلامی-سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی» مسئولیت پذیرفتم.
پس از ورود به تشکلهای سیاسی دانشگاه، چه برنامهای را دنبال کردید؟پس از حضور در تشکل امیرالمؤمنین (ع) متأسفانه شاهد حواشیای از جمله گرایشهای جناحی این تشکل بودم. به همین دلیل پس از راهیابی به شورای مرکزی تشکل با رأی دانشجویان و انتخاب شدن به عنوان دبیر تشکل، اولین گام، حذف وابستگیها بود.
این تشکل بهطور عمده، هدف تبیین و بسترسازی فضای سالم سیاسی برای کنشگری دانشجویی را دنبال میکرد. به همین دلیل، معمولاً هنگامی که کانونها و انجمنهای علمی خواهان برگزاری برنامههایی بودند که رویکرد فرهنگی-سیاسی و علمی-سیاسی داشت و آنها به دلیل مقررات قادر به ورود به مباحث سیاسی نبودند، این نوع برنامهها را بهطور مشترک با همراهی تشکل امیرالمؤمنین (ع) برگزار میکردیم و بُعد سیاسی برنامه را ما برعهده میگرفتیم. این نوع جلسات، به ما امکان تبیین مسائل روز سیاسی را با مشارکت دانشجویان عضو کانونها و انجمنهای علمی میداد.
آغاز یکدستسازی آیا آرمان یا هدفی در طول فعالیت داشتی که تحقق آن به چالش برخورده باشد؟به شخصه فرد آرمانگرایی نیستم که روند کاریام را مبتنی بر عقاید آرمانی جلو ببرم. برعکس، خود را واقعگرا میدانم و سعی میکنم تحلیلهایام هم مبتنی بر عملگرایی باشد به همین دلیل، تا آنجا که به عملکرد من بازمیگشت، تقریباً هیچ مشکلی نداشتیم و همه برنامهها بهخوبی اجرا میشد.
مشکلات از جایی شروع شد که پس از مدتی فعالیت، معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد تصمیم گرفت که با ایده حذف تشکلهای قدیمی و جایگزین کردنشان با تشکلهای جدید موافقت کند! تشکل اسلامی-سیاسی امیرالمؤمنین (ع) جزوی از همین تشکلهای قدیمی بود که با استراتژی جدید دانشگاه باید حذف میشد. اکثر تشکلهای قدیمی بعد از این جریانات، یا تغییر هویت دادند و یا اساساً منحل شدند.
پایان شناسنامهدارها بهنظر شما، هدف از سیاست جدید دانشگاه در قبال این تشکلها چه بود؟رویکرد دانشگاه برای پویایی فضای سیاسی دانشجویی، در ابتدا معطوف به احیای تشکلهای قدیمی بود. اما به هر دلیلی، این رویکرد تغییر کرد و دانشگاه تصمیم گرفت که نهادهای سیاسی دانشجویی ذیل تشکلهای تابلودار ساماندهی شوند [تشکلهای تابلودار، تشکلهایی با عنوان واحد در سراسر کشور مثل «انجمن اسلامی» یا «جامعه اسلامی» هستند که با پسوند نامِ دانشگاه، از یکدیگر تفکیک میشوند]. با این روش، کنترل تشکلها آسانتر است؛ زیرا همگی زیرمجموعه اتحادیههای مشخصی خواهند بود. در آن برهه، بسیاری از تشکلها فعالیت غیروابسته و بدون رنگ و بوی جناحی داشتند و با تعریف شدن بهعنوان زیرمجموعه یک تشکل با خط فکری ثابت مخالفت میکردند؛ اما در نهایت، این دانشگاه بود که توانست اراده خود را حاکم کند.
آسیب تشکلهای جناحی آیا این فرآیند، در تضاد با دیدگاه رهبری در رابطه با «پرهیز از نگاه جناحی، سیاسیکاری و تبدیل دانشگاه به باشگاه احزاب» نبود؟بله! بهنظر میرسد با سخن مقام معظم رهبری مغایرت داشت. البته باید توجه داشت که تشکلهای تابلودار، بهصورت زبانی اعلام میکنند که گرایش جناحی ندارند. اما در عمل -برای مثال زمان انتخابات- دقیقاً از نامزدهای جناح مشخصی حمایت کرده و متصل به جناحها میشوند.
در کشورهای توسعهیافته، احزاب با مانیفست و تشکیلات مشخصی فعالیت دارند که تعداد آنها هم محدود است در برابر عملکردشان پاسخگو هستند. اما در شرایطی که در کشورها ما هرگاه چند نفر اراده کنند میتوانند با فراهم کردن سادهترین شرایط، حزبِ خود را تأسیس کنند، گرایش دانشگاه به این احزاب و جریانهای غیرپاسخگو، هم دانشگاه و هم دانشجویان را دچار آسیب میکند. فضای دانشجویی، باید بدون وابستگی سیاسی باشد و دانشجو آزادانه بتواند فعالیت و کسب تجربه کند.
چه شرایطی باید فراهم میشد تا استراتژی دانشگاه در یکدستسازی تشکلها ذیل چند تابلوی مشخص، بتواند به موفقیت برسد؟این رویکرد زمانی خوب بود که دانشگاه میتوانست تمامی گرایشها و سلایق را پوشش دهد. هدف اصلی این سیاستها، گذر دادنِ نسلی تشکلها با فشار دانشگاه بود. درحالی که گذر نسلی باید در خود تشکل انجام شود. چهطور میشود به اجبار، گذر نسلی را محقق کرد؟! اصرار دانشگاه بر این موضوع و بیتوجهی به لزوم پرورش نسل در بطن خود تشکلها، باعث شد این نهادها هماکنون در «کما» باشند و پس از گذر چندین سال هنوز دانشگاه نمیتواند آنها را احیا کند.
تشدید انقطاع نسلی سهم پاندمی کرونا را در این تحولات چهقدر برجسته میدانید؟اتفاقاً دلیل کاهش کیفیت رویدادهای دانشگاهی پس از پایان پاندمی کرونا، هم به زعم من بیتوجهی به نسلسازی اصولی در بطن تشکلها بود. معدود نهادهای دانشجویی که توانستند علیرغم این چالشها، بعد از کرونا هم زنده بمانند، دقیقاً همان نهادهایی بودند که پرورش نسل را به هر ترتیبی دنبال کردند. ولی آن دسته از تشکلها که درگیر تغییر سیاستهای فرهنگی دانشگاه شدند و از این مقوله غافل ماندند، بعدها سطح فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در دانشگاه را نیز همراه با افت خود، پایین کشیدند. مثل مشارکت در انتخابات همین امسال که تا لحظه آخر، هیچ تشکلی وارد میدان نشده بود!
با حذف تشکلهای قدیمی، تمامی تجهیزات و امکاناتی که طی سالها تلاش ادوار مختلف جمعآوری شده بود، متأسفانه و ناباورانه در بدنه اداری دانشگاه تقسیم شد و حتی دیگر راه احیای آنها نیز وجود نداشت. تشکلهای جدید هم با فقدان پشتوانه انسانی، تشکیلاتی و سختافزاری، قدرت کار کردن نداشتند. معتقدم اگر دانشگاه به جای رویکرد حذفی، فرصت میداد تا نسل جدید آهسته-آهسته وارد تشکلهای قدیمی شود، عمر این تشکلها اقلاً حداقل ۴ یا ۵ دوره تدوام پیدا میکرد و فضای سیاسی در دانشگاه پویا میماند.
این مشکلات، تا چه اندازه در دانشگاههای دولتی هم نمود دارد؟فضای تشکلها در دانشگاههای دولتی هم چالشهای خص خود را دارد. اما افت تشکلها در سطح دانشگاه آزاد بسیار جدیتر بوده است؛ زیرا دانشگاههای دولتی، قواعد و تشکیلات مشخصی را از دههها قبل پدید آورده بودند. دانشگاه آزاد سعی کرد از رویکرد دانشگاههای دولتی تقلید کند، اما در نهایت، تمامی اتحادیههای دانشجویی خود را هم از دست داد! بنابراین، هرچند تشکلها در دانشگاههای دولتی نسبت به دهه گذشته ضعیفتر شدهاند، اما فعالیت تشکلهای دانشگاه آزاد تقریباً متوقف شده است.
بازگشت تشکلها به دانشجویان آیا هنوز راهی برای احیای تشکلها وجود دارد؟بهنظر من، تشکل باید بیشتر سمت دانشجو باشد تا مسئولان! آسیب اصلی که در بسیاری از تشکلهای جدیدالتأسیس میبینیم، پشتیبانی از مسئولان شهر و دانشگاه بهجای پشتیبانی از دانشجویان است. متأسفانه ساختار طوری برنامهریزی شده که تشکلها و اتحادیهها برای تضمین دریافت بودجه و امتیازات، مجبور به جهتگیری بهسمت مسئولان دانشگاه هستند. باید این ساختار اصلاح شود، تا تشکلها اصالت خود را بازیابی کنند. باید تشکلهای دانشجویی بهسمت دانشجویان برگردند و البته مسئولان هم اگر قصد بازگشت پویایی سیاسی به دانشگاه را دارند، باید دست این تشکلها برای اجرای برنامههایشان بازتر بگذارند.
بهعنوان پرسش آخر، در صورت تداوم سیاستهای فعلی، چه دورنمایی برای فضای کنشگری دانشجویی میبینید؟ دولت و مسئولان کشوری، چه کاری میتوانند برای این تشکلها انجام دهند؟دولت اصلاً نیازی به ورود در تشکلهای دانشجویی ندارد. دولت اگر ظرفیتی دارد، باید آن را در جهت انجام وظایف ذاتیاش و تحقق وعدههایی که به مردم داده بهکار بگیرد! باید استقلال دانشگاه حفظ شود و تشکلها، در فضایی کاملاً دانشجویی احیا شوند. با حفظ روند موجود، مطمئن باشید دیگر جوان توانمند سیاسی در دانشگاه تربیت نخواهد شد و بعداً اگر یکی از آنها بخواهد مسئولیتی بگیرد، بهدلیل فقدان تجربه کافی و پختگی سیاسی، نمیتواند مسئولیت خود را به درستی انجام دهد. با فقدان تجربهاندوزی و شبکهسازی دانشجویی، مدیران میانی کشور در آینده، چهرههای ضعیفی خواهند بود که به اجبار انتخاب خواهند شد.
خبرنگار: علی سمیرمی
انتهای خبر/
کد خبر: 1227677 برچسبها تشکلهای دانشجویی بسیج دانشجویی اصفهان